محل تبلیغات شما
به خاطر وضعیت مادرم قبول نکردم خواستگار بیاد خونمون،گفتم بیرون قرار بزاریم هرچند کچل مون کردن ازبس بهانه آوردن که خطر داره کافه و. گفتن بیایید بریم باغ اونا که ما قبول نکردیم،گفتن بریم خونه شون بازم ما قبول نکردیم خلاصه ی کافه ک تو حیاط شم صندلی هست پیشنهاد دادم و قبول کردن. پسره دانشگاه شریف درس خونده هم کارشناسی و هم ارشد خییییییییییییلی پسر خوبی بود اما نه برای زندگی مشترک چون واقعا درس خونده فقط،اصلا حس میکنم تو جامعه در نرفته خیلی تو غار خودش بود

آنچه امروز گذشت...

مجبوووورم میفهمی ؟؟؟مجبوووووور...

دادا چند چندی با خودت؟

قبول ,تو ,هم ,کافه ,بریم ,خونده ,ما قبول ,درس خونده ,هم ارشد ,هست پیشنهاد ,و هم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

از دل من تا ابدیت...